با سلام و تشکر از اینکه به بلاگ من اومدید.ا
از وقتی به انگلستان رفتم یکی از فضاهای جالب برای میرزا کتابخانه ها و مراکز محلی این سرزمین بود. تفاوت بسیار زیادی نسبت به کتابخانه های ایران بود. در ایران کتابخانه ها معمولا به موزه هایی برای کتاب و یا فضاهای مطالعه که باید در سکوت محض اداره شوند تنزل پیدا میکنند. عملکرد اصلی کتابخانه های ایران فقط خواند کتاب و یا روزنامه و خلاصه مطالعه است. در اینجا کتابخانه ها خدمات زیادی به مردم محله میدهند و به اصطلاح به هربهانه ای هست، مردم را به کتابخانه میکشانند. این کتابخانه ها معمولا مخازن کتاب و یا فیلم بسته و تحت کنترل مسئول کتابخانه ندارد. یک فضای باز و گشوده است که قسمتی از آن را کتاب و فیلم و مجله چیده اند تا به مردم سرویس دهد، در قسمتی دیگر میز و صندلی و کاناپه گذاشته اند تا ملت شهید پرور دور آن نشسته یا کتابی ورق بزنند، یا با لپ تاپ خود مشغول باشند و یا دور هم گپ و گفتمانی بزنند. ا
اگر در این کتابخانه ها، جمعی از دوستان و اهالی بخواهند با هم گپی بزنند، کسی به آنها تذکر نمیدهد که “آقا ساکت باش! اینجا محل مطالعه است”. هرکس به آرامی به کار خود مشغول است. در گوشه ای دیگر فضایی مخصوص کامپیوتر درنظر گرفته شده است تا افراد بتوانند از آنها استفاده کنند. یک اتاق کوچک هم برای جلسات و هم اندیشی درنظرگرفته شده است که شما می توانید در طول هفته آنرا رزرو کنید و جلسات خود با همکاران خود را در آنجا برگزار کنید. هر از چندگاهی نیز در فضای فراخ و گسترده کتابخانه یک رویداد هنری مانند گالری عکس نمایش داده میشود. و یا در گوشه ای از کتابخانه در طول هفته رویدادهایی برای کودکان و والدین برقرار میشود تا در آن کودکان سرگرم باشند و در همین حین والدین نیز با هم گپ و گفتی داشته باشند و یا کتابی مطالعه کنند و خلاصه فراغ بالی باشد برای والدین. و همه این خدمات جزو وظایف کتابخانه است و البته رایگان. خلاصه در این سرزمین کتابخانه یک دفتر کار، محل ملاقات، بحث گفتمان، برقراری رویدادهای هنری، سالن جلسات، محل بازی کودکان، و بسیاری از فعالیت های دیگر است که در بستر یک محله ممکن است اتفاق بیافتد. کتابخانه نبض تپنده محله ماست.ا
تا دیداری بعد یا حق
میرزابنویس
Comments