top of page
Writer's pictureOmid Rismanchian

موزه هنرهای مدرن ادینبورگ

Updated: Jan 24

به نام معمار هستی

چند روز پیش بود گویا 29 سپتامبر 2011 که با دوست عزیزم استیفن به بازدید موزه هنرهای مدرن ادینبورگ رفتیم. این موزه از دو قسمت تشکیل شده است. اولی به نام دین گالری و دومی نیز ساختمان اصلی موزه هست. خلاصه یک صبح تا عصر را به گشت گذار در این موزه گذراندیم و کلی صحبت کردیم. این پست نیز به گزارشی مختصر از این روز اختصاص داده شده است تا افکاری که رد و بدل شد در این وبلاگ ثبت شوند باشد. دین گالری در اصل در روستای کوچکی به نام (دین ویلج) که محله ای بسیار زیبا در مرکز شهر ادینبورگ می باشد قرار دارد و از این رو اسم این روستا را هم به یدک می کشد. این گالری  در اصل یک یتیم خانه بوده که در سال 1830 توسط توماس همیلتون ساخته شده است. در سال 1994 توسط تری فارل (معمارانگلیسی) نوسازی شده و به موزه هنرهای مدرن الحاق می گردد. این بنا به عنوان گالری دائمی برای نمایش آثار مجسمه سازی معروف اسکاتلندی به نام ادواردو پائولازی اختصاص می یابد. در ادامه یک چند عکس از بنای زیبای رنسانسی دین گالری ببینید. در انتها نیز یک نمونه از کارهای  پائولازی را مشاهده خواهید کرد که تو ضیحات لازم را عرض خواهم کرد.

 همانطور که ملاظحه میکنید ساختمان این گالری یک ساختمان کاملا قرینه رنسانسی با جزئیات اجرای زیبا می باشد. تزئینات به حد کفایت، کار با سنگ و حفظ اصالت مصالح که معماری امروز کمتر رنگ و نشانی از آن ندارد و خلاصه رنگی سیاه برروی نما که یادگار دوران صنعتی و سوخت زغال سنگ در این شهر می باشد. اما مجسمه پائولازی که هم در درون گالری قرار داده شده اند و هم در محوطه آن، داستان خاص خود را دارد. پائولازی هم در دانشکده هنر ادینبورگ تحصیل کرده است و چندی هم در رویال کالج لندن. کارهای مجسمه سازی او به طور عجیبی دیکانستراکتیو و یا ساختارشکن می باشد. اغراق در مقیاس، تاکید برروی مفصلها و اتصالات و خلاصه قطعه قطعه کردن و باز سرهم کردن مجسمه ها از خصوصیات کلی کارهای او می باشد. بیشتر قطعات و مجسمه هایی از او که مشهور هستند، اعضاء بدن انسان را نشان می دهد که به طور ساختار شکنی سرهم بندی شده اند. به طور مثال به عکس زیر نگاه کنید. عکس اول که مردی خمیده را نشان می دهد در خود موزه دین گالری نصب شده است اما عکسهای بعدی در یکی از فضاهای باز شهری در مرکز شهر قرار گرفته اند. این طور که میرزا اینترنت را زیر و رو کرده است گویا هنر این آقا نشان دهنده زندگی قطعه قطعه شده و یا “فراگمنت” انسان مدرن است. به خاطر همین است که مثلا شما می بینید کارهای او یک انسان و یا یک عضو از انسان را نشان می دهد که با صفحاتی از همدیگر جدا شده اند. البته من بالواقع با نسبت دادن این کانسپتها به کارهای هنرمندان چندان رابطه خوشی ندارم و نمی دانم آیا این مسائل دغدغه اصلی هنرمند در زمان ساخت اثری بوده است و یا نه. اما به در کار وبلاگ ما و آموختن از این نظریه می خورد. به راستی اگر بخواهیم کمی در این نظریه عمیق شویم می بینیم جوامع انسانی به مانند یک پیکر می باشند همچنان که سعدی می گوید ینی آدم اعضای یکدیگرند اما در قرن 20 و یا حتی قرن حاضر ایدولوژی های فریب دهنده ملت به مانند صفحاتی بر پیکر این بدن فرود آمده و آنرا به غرب و شرق، مارکسیسم و فلانیسم و بهمانیسم تقیسم کرده اند و بدین سان جوامع را با هم دشمن و از انسان معاصر “برده های معاصر” ساختند. این آقا یکی از آن دسته هنرمندان معاصر گمنامی است که شاید پیشتاز هنر “پاپ” باشد و اولین هنرمندی است که در کارهای طراحی پوستر خود از واژه “پاپ” استفاده کرد و خلاصه به قولی هنر پاپ را معرفی کرد. هرچند چندان شناخته شده و تبلیغاتی نبوده است. علی ایحال مطمئنا درباره ایشان می توانید در اینترنت بیشتر بیابید.





مطلبی که نظر بنده را به خود بارها جلب کرده است این است که این انگلیسی های از خدا بی خبر خوب قدر تاریخ خود را می دانند و خوب آنرا به رخ دیگران می کشند. تاریخی که شاید چندان هم روشن و سفید نبوده است. از نمونه های این اخلاق خداپسندانه همان بس که نه تنها برای قدردانی و بزرگ کردن این هنرمند و شناختنش به جهانیان موزه ای به کارهای آن تخصیص می دهند بلکه آثارش را در این جا و آنجای شهر ادینبورگ (زادگاه هنرمند) می گذارند تا هم مردم با آثارش آشنا شوند و هم فضای باز شهری به صورت زیر تعریف گردد. به یاد سیحون، کامران دیبا، پرویز تناولی و هزاران هنرمند مظلوم ایرانی افتادم. گویی ما هنرمند نداشته ایم که برایش موزه درست کنیم، روشنفکر نداشته ایم که به جهانیان گوشزد کنیم بلکه همانهایی را هم که از 700-800 سال پیش داشتیم جهانیان به عنوان اعراب، مسلمانان و یا به صورت کلی با عنوان (شرقی) می شناسند و نمی دانند ای بابا این آقایان صاحب دارند. به قول معروف حرمت امامزاده را تولیت امامزاده نگه می دارد و طبق معمول خلایق هرچه لایق! ای

اما همانطور که اشاره شد موزه هنرهای مدرن از دو قسمت تشکیل شده است که دین گالری تنها یک قسمت آن می باشد. آن طرف خیابان ساختمانی دیگر و محوطه ای دیگر و داستانی دیگر. ذکر این نکته در اینجا حائز اهمیت می باشد که شهر کوچکی مانند ادینبورگ که 500 هزارنفر بیش جمعیت ندارد و تعداد زیادی از این جمعیت را نیز دانشجویان تشکیل می دهند این همه گالری و موزه دارد که این مجموعه تنها قسمتی کوچک از آن را تشکیل می دهند. حال شما بنگرید شهرهایی که افتخار ایرانیان است چه پیش از اسلام (مانند شیراز) و چه پس از اسلام (مانند اصفهان) چقدر از این فضاهای فرهنگی بهره برده اند. القصه! قسمت دوم موزه به موزه هنرهای مدرن اختصاص دارد. وارد این مجموعه که می شوید اولین چیزی که جلب نظر می کند منظرسازی آن است. “لندفورم” و یا طراحی زمین روبه روی این موزه کار آقای چارلز جنکز می باشد که یک معمار منظر و نظریه پرداز معماری است. این آقا تمام کارهایش با کانسپتهای پیچیده همراه است و این کار او هم از این قاعده مستثنا نیست. اهمیت دادن به فرم زمین به همراه توجه به “علم” به طور کلی و در اینجا به هندسه از عناصر اصلی کار اوست. مابقی را خود تفسیر و تحقیق کنید.چیزی که نظرمن را جلب کرد فرم آبنماهای خاص آن بود. در ایجاد فرم تپه ها، آبنماها و از بین بردن “لبه” بین آبنما و چمن کاربرد فلز به عنوان حائل و عنصر سازه ای جالب توجه می باشد. درست مانند باغهای رنسانسی که در وین ملاحظه شد. به واسطه کاربرد صحفه فلزی به عنوان حائل سازه ای، مرز بین چمن و کفسازی، و چمن با آبنما را به حدااقل رسانده و در عمل حذف کرده است. همچنین در ایجاد فرم پلکانی که در شکل زیر ملاحظه می کنید.

به طور مثال در شکل زیر برای به وجود آوردن پلکانهای سبز، کل قسمت را خاکبرداری کرده اند و دوباره شکل داده اند اما در این شکل دهی استفاده از صفحات فلزی به علت مقاوت زیاد به عنوان جداره ودر عین حال نازک بودن آنها مورد اهمیت می باشد. کار این معمارها پر است از دوز و کلک

این هم یک اثر دیگر از مجسمه ساز معروف هنر موور که آثارش در موزه هنرهای معاصر تهران هم  یافت می شود. خدابیامرزد آنکه این موزه و آثارش را برای ما به جا گذاشت. چه معماری داشت. جای کامران دیبا و دیگر متولیانش در عرصه هنر و هنردوستی بدجور خالیست.

با تشکر.

میرزا بنویس

یا حق

4 views0 comments

Recent Posts

See All

Comments


bottom of page