top of page
Writer's pictureOmid Rismanchian

سفرنامه اصفهان نصف جهان

Updated: Jan 21

با سلام و تشکر از اینکه دوباره به وبلاگ بنده اومدید.

چندروز قبل از نوروز سفری داشتم به اصفهان عزیزتر از جان. این شهری که زمانی شهر بود و برای خود صاحب داشت و متولی داشت و خلاصه مردم عاشقش بودند. شهری که امروز به درختی می ماند که اندک اندک رو به خشکی است و شاخ و برگهای خود را ان-قریب است که از دست بدهد. خوب چاره ای هم ندارد. اگر آب، این مایه حیات و زاینده را به روی شما هم ببندند، شما هم چاره ای جز خشک شدن ندارید. شب اول که وارد شهر شدم، به یاد کربلا افتادم؛ آن زمان که یزیدیان آب را برروی امام حسین بسته بودند. شهری دیدم با رودخانه ای که دیگر رود نبود و اسمش زاینده رود بود و دیگر زاینده نبود. عجب پارادوکس قشنگی است زاینده رود خشک! جالب آنکه صبح روز بعد هنگام رفتن به میدان نقش جهان، متوجه شدم که اندک آبی، از بهر صدقه فی سبیل لله! در رودخانه رها کرده اند آن هم برای مسافرین نوروزی. جلل الخالق. شنیده اید میگویند آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی. ای میرزا. به ما دادند گا را ! القصه گفتم تا این شهر به معنی کلمه شهید نشده است یک پست را به منظره سازی رودخانه اش اختصاص دهم. باید یک خسته نباشید حسابی آن هم با خلوص نیت به شهرداری اصفهان گفت که آن زمان که قدرت داشت، توانست چنین منظرشهری ای برای اصفهان بسازد. یک چند عکس ملاحظه کنید تا برگردم.




منظرسازی کناره رود زاینده رود یکی از آن شاهکارهای شهرسازی قرن معاصر ایران است. اکثر مردم و جهانگردان سمت شرقی رودخانه و سمت پل خواجو و سی و سه پل را دیده اند. عکسهای فوق تصاویر قسمت غربی رودخانه و قسمت ناژوان را نشان می دهد. این قسمت برخلاف قسمت شرقی رودخانه که طراحی مهندسی وار دارد، طرحی طبیعی تر و ارگانیک تر دارد. درختان بلندی که فضا را محصور کرده اند و محیطی برای شهروندان به وجود می آوردند که در آن قدم بزنند و از هوا خوری لذت ببرند.




اولین چیزی که در این قدم زنی شورانگیز اصفهانی به نظر می رسد، آسمان آبی، عمق دید زیاد و هوای صاف است که این روزها به برکت این هوای کثیف شهرها و آلاینده های شهری مختلف، دیدن آن آرزوی اکثر شهروندان شده است. جسته ایم ما یافت می نشودهوای پاک ! عجب درختان سبزی و عجب قاب بندی های طبیعی زیبایی. در این زندگی آپارتمان نشینی که خبری از حیاط و تراسهای پاییزی و بهاره نیست، فضای سبز شهری چنان دلچسب و گواراست که راه رفتن در آن خستگی را از دل هر بچه مومنی به در می کند. خوش به حال اصفهانی ها که قدر داشته هایشان را دارند و از آن مراقبت می کنند. اولین نکته اینکه هر شهری پتانسیلهای طبیعی  ای دارد که اگر طراحان و مسئولین یادبگیرند آنها را کشف کنند شاید شهرهای ما وضع و حالی دیگر داشت. مثلا همین تهران را در نظربگیرید. کجاست باغهای شمیران، قنوات و درختان چنارش و رود دره هایش؟ خدا می داند. همگی به یک جمله شده اند ساختمانهای پنج طبقه مسکونی. درحالیکه اگر چشمهایمان را باز می کردیم و به جای اینکه برای مسکن سازی به باغهای شمیران حمله  کنیم، شهر را به سمت مناطق کویری جنوب و بهشت زهرا گسترش می دادیم، نه تنها باغات، قنوات و روددره ها و مناطق آبخیز شهر را داشتیم، بلکه برای ساخت و سازهای مدرن نیز زمین و خیابان و معبر نیز کم نمی آوردیم. حال نگاه کنید تهران را که با این همه پتانسیل کوهستانی، شاید نصف این نصف جهان که در دل کویر جای گرفته هم فضای سبز و مفرح ندارد. دست ما مسئولین درد نکند !ا کمی عکس





نکته دیگری که به چشم می خورد حضور گسترده مردم اصفهانی در پارکها می باشد. جالب است در تهران فرهنگهای جدیدی به چشم می خورد که با هیچ عقل سلیمی نمی توان آنها را درک کرد. مثلا این روزها به نظر می رسد که پیک نیک زدن در پارک برای تهرانی ها نوعی بی کلاسی به شمار می رود. هیچ بچه شمال شهری ای را نمی بینید که در پارک نیاوران و قیطریه و ملت با خانواده پیک نیک بزند و کتلت نوش جان کند. آخر هفته ها، یک نگاه که به پارک بیاندازی در میابی که گویی همه از جنوب شهر به پارکهای شمال شهر هجوم آورده اند و خود شمال شهری ها هم به باغات لواسان خود پناه برده اند. گویی اگر شما در پارک بساط پهن کنید، آنچنان که این اصفهانی ها پهن می کنند، به دیگران این پیغام را می دهید که شما در لواسان باغ ندارید و خلاصه  ندار هستید. و این هم یک نوع بی کلاسی است. خلاصه فرهنگ همه گیر پیک نیک اصفهان در پایتخت به سبب اختلاف طبقاتی حاکم در شهر گویی محو شده است. یک چندتا عکس ملاحظه فرمایید از آسمان آبی و خط آسمان و کفسازی مناسب پارک و عمق دید و خلاصه حال و هوایی عوض کنید.




انشاء الله اگر فرصتی شد این شهر را با شر پراگ که از قضا از وسط آن هم رودخانه ای رد می شود مقایسه ای می کنیم.

یا حق، میرزابنویس

1 view0 comments

Recent Posts

See All

Comentarios


bottom of page